سه نقطه

با هم – بی هم

وقتی با هم بودند، جای شان تنگ بود، نمی توانستند زنده بمانند.

وقتی بی هم بودند، دل شان تنگ بود، نمی توانستند زنده بمانند.

ماهی های بی چاره!

14 دیدگاه»

  ehsan poornejati wrote @

سلام…
عیدتان با تاخیر مبارک…
یا علی…
….

  محسن سخن سنج wrote @

سلام
خیلی قشنگ بود…

  داود wrote @

یادش بخیر ماهی های توی حوض خانه مادر جان
سکه هامان را که می انداختیم توی حوض ؛ خوش به حال ماهی ها بود آن روزها. روزگار عجیبی شده. حالا انگار توی تنگ ، لب حوض خالی بی ماهی ، یک چیز های سیاهی دارند وول میخورند که مادر جان می گوید ماهی است.
حالا حوض تنها مانده… بی ماهی . بی آب. بی سکه. با تابش خنک آفتاب.
چوپان بی رمه.
.
.
.
خودت میدونی خوب می نویسی. من دیگه نمی گم عالی بود.
موفق باشی
یاعلی

  ابله wrote @

ماهی ها! به قول دوستی ((اگه فقط آب میخورند پس این فضولات ته تنگ چیه؟!))

منتظرتم

  ….. wrote @

سلام…اون زیرخاکیو خوندم…گفتم شاید قصه ی شمام عین ما باشه…اخه منو باباییمم یه وب زدیم…توش حرف میزنیم…شمام میتوونین بیاین تو بحثامون شرکت کنین…بحثای خووبیه… وقت هدر نمیده…خوشحال میشم تشریف بیاارین…فلا

  علی wrote @

سلام

وبلاگ «کافه شب» افتتاح شد.

بروز : زندگی چیست؟

موفق و پیروز باشید.[گل][گل][گل][گل]

  باباپور wrote @

چی؟

  vahhab wrote @

عالیه
موفق باشی

  سیما wrote @

بابت اون خرس گنده ای دادی ممنون
همیشه به یادتم

  مهدی wrote @

یه داستان مینی مال دوست داشتنی

عالی بود محمّد عزیز
پس چرا بیشتر نمینویسی؟

  سارا wrote @

چه با هم چه بي هم تنگ بود با اين وجود چرا خدا ….

سه نقطه بايد خيلي حرفها داشته باشي يكي از پر كار برد ترين علايم ويرايشي منه (همزه اي يافت نشد)

  علیرضا ( دلقک ) wrote @

با هم و بی هم نمی توانیم زنده بمانیم . . .
پس من لودگی می کنم و تو بخند . . .

  هیئت منتظران خورشید wrote @

سلام

وبلاگ هیئت منتظران خورشید (فارغ التحصیلان دبیرستان فرهنگ)افتتاح شد.

لطفا ما را لینک کنید

  من wrote @

هم باهم بود و هم بی هم بودنشون رو دوست دارم.
تا پیش هم نباشند به هم علاقه مند نمیشن و اگر از هم جدا نباشن…


برای سیما پاسخی بگذارید لغو پاسخ